مرور و نقدی بر اشعار علی باباچاهی یکشنبه (7 آذر)
صفیه کوهی: علی باباچاهی یکی از چهره های جدی و تاثیر گذار در دو دهه اخیر به شمار می رود. او متولد۱۳۲۱در شهرستان کنگان استان بوشهر است. در دوران دبیرستان شعر های ایشان در مجله های تهران با نام مستعار ع.فریاد چاپ می شد. ولی در رشته ادبیات دانشکده ادبیات شیراز تحصیل کرد. وی به مدت هجده سال در اموزش و پرورش مشغول تدریس ادبیات بود
ایشان در کنار تنظیم نمایشنامه ها با نشر پاپیروس همکاری داشتن
مسولیت صفحات شعر ادینه و مجله نافه
مهدی جلیلی: مجموعه آثار علی باباچاهی
مجموعه شعر
در بیتکیهگاهی (۱۳۴۶) - پخش از کتاب زمان
جهان و روشناییهای غمناک (۱۳۴۹) - پخش از کتاب زمان
از نسل آفتاب (۱۳۵۳) - مهرداد، رَز
صدای شن (۱۳۵۶) - ابنسینا، تبریز
از خاکمان آفتاب برمیآید (۱۳۶۰) - بهنام، تبریز
آوای دریامردان (۱۳۶۸) - عصر جدید
گزینه اشعار - چاپ اول - (۱۳۶۹) - ویس
گزینه اشعار - چاپ دوم - (۱۳۷۲) - دُرسا
منزلهای دریا بینشان است (با تأخیر) - (۱۳۷۶) - تکاپو
نمنم بارانم - چاپ اول - (۱۳۷۵) - دارینوش / چاپ دوم - (۱۳۹۱) - نشر چشمه
عقل عذابم میدهد (۱۳۷۹) - همراه / چاپ دوم - (۱۳۹۲) - نشر زاوش
قیافهام که خیلی مشکوک است (۱۳۸۱) - نوید شیراز، نشر راشین - تهران
رفتهبودم به صید نهنگ (۱۳۸۲) - انتشارات پاندا - مشهد
گزینه اشعار - چاپ اول - (۱۳۸۳) - انتشارات مروارید
گزینه اشعار - چاپ سوم - (۱۳۹۰) - چاپ چهارم، قطع جیبی - انتشارات مروارید
پیکاسو در آبهای خلیج فارس - چاپ اول (۱۳۸۸) - چاپ دوم (۱۳۹۰) - نشر ثالث
: فقط از پریان دریایی زخم زبان نمیخورَد(۱۳۸۸) - نشر نوید شیراز (حلقهٔ نیلوفری)
هوش و حواس گُل شببو برای من کافیست (با تأخیر) - (۱۳۹۱) - نشر ثالث
گُلِ بارانِ هزار روزه - (۱۳۹۰) - انتشارات مروارید
دنیا اشتباه میکند - (۱۳۹۱) - نشر زاوش
بیا گوشماهی جمع کنیم (شعرکها) - (۱۳۹۱) - نشر ثالث
بهشیوهٔ خودشان عاشق میشوند (عاشقانهها) - (۱۳۹۱) - انتشارات مروارید
باغ انار از اینطرف است - (۱۳۹۱) - انتشارات نگاه
در غارهای پُر از نرگس - (۱۳۹۲) - انتشارات نگاه
مجموعه اشعار (جلد یک) - (۱۳۹۲) - انتشارات نگاه
اینکشتی پُراسرار - (۱۳۹۳) - انتشارات نگاه
مهدی جلیلی: نقد و بررسی
گزارههای منفرد (بررسی انتقادی شعر امروز ایران)- جلد یک - (۱۳۷۶) - نارنج
گزارههای منفرد (مسائل شعر و بررسی شعر جدید و جوان امروز) - جلد دو (دو کتاب) - (۱۳۸۰) - سپنتا
گزارههای منفرد (سه جلدی) - چاپ دوم - (۱۳۸۹) - دیبایه
سه دهه شاعران حرفهای (۱۳۸۱) - انتشارات ویستار
بیرون پریدن از صف (گفتگو، نقد و نظر، مقاله) - به کوشش مازیار نیستانی - (۱۳۸۵) - مفرغنگار
عاشقانهترینها (گزینش و بررسی شعرهای ۱۳۸۰-۱۳۰۰) - (۱۳۸۴) - نشر ثالث
شعر امروز، زن امروز (گزینش و بررسی) (۱۳۸۶) - انتشارات ویستار
گزارههای پیوست (۹۰سال شعر نو فارسی) - (۱۳۹۳) - نشر دیبایه
تحقیق
شروهسرایی در جنوب ایران (۱۳۶۹) - اقبال لاهوری
گزینه اشعار منوچهر شیبانی (گزینش و بررسی) (۱۳۷۳) - انتشارات مروارید
این بانگ دلاویز (شعر و زندگی فریدون توللی) (۱۳۸۰) - نشر ثالث
گزینه اشعار منوچهر نیستانی (۱۳۸۴) - انتشارات مروارید
زیباتری از جنون (زندگی و شعر اسماعیل شاهرودی) (۱۳۸۷) - نشر ثالث
شعر کودک
چه کسی درِ قفس را باز کرد؟ (۱۳۵۶) - ابنسینا / تبریز
سوغات بهار (۱۳۵۶) - ابنسینا / تبریز
مهدی جلیلی: گفتگو
تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران مجلد ۵ (گفتگوی سادات مدنی با علی باباچاهی) (۱۳۸۴) زیر نظر محمدهاشم اکبریانی - روزگار
فیلم
مستند «این قیافهٔ مشکوک» (زندگی و شعر علی باباچاهی - ۱۳۹۰) - کارگردان: وحید علیزاده رزّازی
مستند «این هم یک شوخی بود» (زندگی و شعر علی باباچاهی - ۱۳۹۳) - کارگردان:محسن موسوی میرکلایی
لوح فشرده (شعرخوانی)
امضای یادگاری (صدای شاعر) (۱۳۸۸) - نشر تحقیقات نظری - اصفهان
اینطوری فکر میکند (صدای شاعر) - اشعاری از مجموعهٔ پیکاسو در آبهای خلیج فارس (۱۳۹۱) - موسسه شبکه صوتی خوشبیان
ترجمه آثار
این هم یک شوخی بود (گزینهٔ شعر به انگلیسی) (۱۳۹۰) - ترجمهٔ سعید سعیدپور (به اهتمام ایوب صادقیانی) - انتشارات ویستار
از روزهای روشن (گزینهٔ شعر به کُردی) - ترجمهٔ بابک صحرانورد (در تدارک چاپ)
درباره علی باباچاهی
کتاب درنگ (شعر و زندگی علی باباچاهی، به کوشش محمد لوطیج) (۱۳۸۹)
هفتاد گل زرد(علی باباچاهی در وضعیت دیگر), گزینش، نقد و بررسی: محمد لوطیج - (۱۳۹۳) - انتشارات سرزمین اهورایی
مهدی جلیلی: شعر باباچاهی هم ارز نگاه نقادانه اش می باشد.
یعنی همانقدر که در شعرش موفق است در نظریه و نقد هم موفق به نظر می رسد. شاعران یا منتقدانی که داریم و بعضا در هر دو ژانر (یعنی شعر و نقد را دو ژانر و گونه ی مستقل باید بدانیم) به تولید اثر مشغولند گاه در حوزه ای قوی تر از حوزه ی دیگرند. این چهره ها از این نظر محمد حقوقی و رضا براهنی و در قامتی کوچکتر جوانترهایی که هستند کم و بیش زیادند. که برخی از آنها را گاه جامعه ی ادبی در شعر چندان موفق نمی داند مثلا سیروس شمیسا و شعرهایش. بابا چاهی شاعری مولف است یعنی بر ساختارهای نظری خود شاعری می کند
صفیه کوهی: در واقع باباچاهی جز نمایندگان دهه هفتاد است که اگه از شعر اونگارد صحبت میشه ایشان جز چهرهای شاخص هستن
مهدی جلیلی: گزاره های منفرد مجموعه ی سه جلدی اوست که به نقد شعر امروز پرداخته و پیشنهادهایی درخور ارائه کرده . او 5 دهه شاعر جدی بوده و سه دهه است به عنوان شاعری تاثیر گذار در قالب نو مطرح است.
مهدی جلیلی: از ویژگی های او بر خلاف برخی دیگر از منتقدان هم نسل یا نسل بالاترش ، ارتباط با شعر جوان و شاعران جوان است. تامل در شعر جوان ایران از ویژگی های اوست. اگر براهنی به هم نسلان خود پرداخت او به شاعران جوان می پردازد.
او اهل جنوب است و بخش اعظمی از شعر نو که امری مدرن است مانند بسیاری دیگر از ظواهر مدرن و مدرن شدگی از جنوب وارد کشور ما شده است. اگر قانون و دموکراسی و ... از شمال و راه تبریز وارد کشور ما شد ، ظواهر تمدنی آن از جنوب و با کشف نفت بود که جریان یافت. جنوب خاصیت بومی سازی را در شعر و نظریه ها به خوبی توانسته است به انجام برساند
صفیه کوهی: ایشان شاید به خاطر راهی که انتخاب کردن و شاخصه کارشون گریز از تعریف پذیری داشتن واقع در هر اثر یا شعر شگرد تازه به کار می گیرد
. محبوب یک مشت نقطه چینی و ممتد نمی شوی: هم عرض
مهدی جلیلی: البته به گمان من، موضوعی که وحیده بانوی عزیز برای امشب انتخاب کردن نه در گنجایی حوصله و نه جزء علایق دوستانی است که در این جمع در این مدت شناخته ام و اگر نظر بنده را بخواهید بهتر است به تاریخ ادبیات و ممممیا مسایل خلاقانه در حوزه ی بداهه و طنز که دست و ذهن شاعران را برای کارهای بزرگ و جدی در آینده روان می کند پرداخته شود. هم ارز منظورم بود (هم ارزش) منظورم زمانی نبود
صفیه کوهی: که تلاش شاعر و همفکرانش گریز از قایده مندی بود
صفیه کوهی: تلاش شاعران اوانگارد مانند باباچاهی براین بوده تا با مولفه های عینی گرایی ، جدال با فرم مسلط ، تضعیف موقیت معشوق فراانسانی شعر را پیگیر باشن. در واقع می توان ردپایی برخی از مولفه های شعر نیما روهم در اثار این شاعران مشاهد نمود
مهدی جلیلی: بله باباچاهی و همه ی اعقاب نیما به نوعی از نیما بهره برده و از او گذشته اند. در چند مبحث بالاتر بحث نقد و دیدگاه ادبی و شعر را مطرح کردم مثلا نیما را در مقایسه با مباحثی که مطرح کرد شعرش را تنها در بخش هایی و در مجموعه ی کوچکی از آثارش دیدگاه شعری او می توان قلمداد کرد. ولی باباچاهی تماما شعرش را در پناه دیدگاه هایش بنا می کند. این فعل (بنا می کند) دقیقا برای او مصداق دارد او شاعری ساختاری و زبانی است. اینکه می گوییم او زبانی است نه این که دیگران نباشند همه ی شعر در تعریفی مسلط تر زبان است و زبان دربر دارنده ی همه ی مولفه های دیگر هست. زبان در مفهوم نگاه به شعر بابا چاهی نحو است. او شاعری است که بر (سپیدی های متن) تاکید بسیاری دارد و نخستین بار در گزاره های منفرد او این عنوان را دیدم ولی شک دارم او بوده باشد که نخستین بار در شعر ایران این مبحث را عنوان کرده باشد. سپیدی های متن تاکید بر مشارکت خواننده دارد. شعر او مخاطب منفعل نمی خواهد مخاطب را در شکافتن و دریافت معنا و حس به مشارکت می طلبد. نحو زبان در باباچاهی کاملا دگرگون است و علاوه بر آن بسیاری جاها جمله بدون فعل یا سایر اجزایی که به طور طبیعی لازم است رها می شود
آقای بابا چاهی شعر ایران را در چهار دسته تقسیم می کنداو می گوید :"با چهار قراءت در شعر فارسی روبه روییم.
قراءت اول را پیش نیمایی،
قراءت دوم را نیمایی
قراءت سوم را غیر نیمایی
قراءت چهارم را پسا نیمایی می نامیم.
در قراءت پیش نیمایی، خواننده با نوع نگاه و شیوه ارائه ی غالباً معمول و مألوفی روبروست. خواننده در این نوع قراءت گرچه متنهای عظیم و و ابرومندی پیش چشم دارد و با گره های ناگشوده نیز چه در حاشیه ی عبارات و چه در عرصه های متن روبروست ؛اما شیوه ی ارائه یا طرز اجرای این متن ها در طول سال ها، قالب ها، قراردادهای خاص خود را باز یافته و نهایتاً در حوزه ی عادت مطالعه (قراءت) خواننده قرار گرفته است...
زندگی شبیه شعریست
قافیه هایش با من،
"تو" فقط همیشه ردیف باش
محمد حسن زاده: پایان شعر همیشه در آثار باباچاهی اهمیت خاصی دارد. در برخی از سرودهها ما با پایانی باز روبرو هستیم به این صورت که شعر هم در شیوه نگارش و هم در ذهن مخاطب تمام نمیشود و ادامه پیدا میکند: تُفِ خونآلود نیز نمیاندازند/ به آفتابی که هنوز به عالمتابی که هنوز(ص54) گاهی پایانِ شعر با تکرار و جابجایی سطر همراه است و این حرکت موجب ِ تداعی ِ حالتی از معنا-باختهگی و تکرار هم در زبان و هم در مفهوم میشود: دیده بود که جیمز چطور به زبان پارسی ماهی صید میکند و/ به دریا میاندازد/ صید میکند و به دریا میاندازد/ صید میکند و به دریا میاندازد(ص65) یا: بخند اگر امکان هست/ هست اگر امکانش بخند!/ امکانش اگر هست هست اگر؟/ اگر اگر امکانش اگر هست (ص68)این کشتی پر اسرار. از دفتر این کشتی پُر اسرار - علی باباچاهی - چاپ اوّل - ۱۳۹۳ - انتشارات نگاه
محمد حسن زاده: شعر ”علی باباچاهی” یعنی استقرار برایش مفهومی ندارد و این دور نمای خاصی برای شعر رقم می زند ! که ریشه در بیرون پریدن از صف دارد .شعر امروز از جهاتی سمت و سوی خطی و دیالکتیکی ندارد در نتیجه نوع اتفاقات و روشمندی نوشتار با آنچه با تصورات گذشته ( حتی نه فقط گذشته دور ) بنیادا و به لحاظ زیبایی شناختی متفاوت است .
صفیه کوهی: یکی از ویژگی شاعران متفاوت نویس مانند باباچاهی تکرار من تثبیت شده را به تعویق انداختن است که این بخاطر تلاش این شاعران برای گریز از جهان بینی غالب است. واین گریز از تثبیت در واقع کار را به سمت شیزوفرنیک سوق می دهد
محمد حسن زاده:
احتمال دارد ولی ـــــ
«ها» میکنم
تقدس مییابند کلماتِ دور وُ برم
و راه پوشانده میشود از مِه
ممکن است تنه بزنم به آدمهایی که به اعضای بدنشان
تعصب دارند
و خالی است نیمهی دیگرِ لیوانهایشان در همهحال
از آب وُ سراب
افقی هم که راه بروند تعصب دارند به اعضای بدنشان
مور- مور میشود بدنم؟ نه!
نه مور نه زنبور!
زن کولی آمده مِک میزند خون از بدنام
پزشک مَحرم است مخصوصاً که چندصورتی هم باشد
اینصورت مال خودم بوده نزدیکتر بیا
«ها»!
بههیچکس نمیدهماش نه!
بقیهی صورتهایت را در مِه فوت کن
یا بگذار جلوی شومینه
آب که بشوند سیل جاری میشود در اتاق
پدرم کشتیساز بوده نترس!
محمد حسن زاده: چند قایق کاغذی دمِ دست داریم
غرق نمیشویم نترس!
نهایت اینکه متوسل میشوم بهمؤلف
که شعر را طوری تمام کند ـــــــ اینطور:
اورژانسْ اینجا آتشنشانیْ آنجا
با یک الو!
قراءت نیمایی اما قراءت سنت شکنی ها و بدعت گزاری ها ست. اظهار وجودی تازه. این قراءت، موضوعیت خود را در موقعیتی نسبتاً مدرن و البته غیر سنتی توجیه و تثبیت می کند. در اینجا با قراءت انسان تازه در شعر روبرو ییم و انسان تازه با الفاظ و عبارات و ذهن و زبان و شکل بیان تازه قراءت می شود... در این نوع قراءت، خواننده پیش از آنکه نگران بد خوانی متن باشد، نگران بد فهمی تصویر ها و نمادهای گوناگون است، چرا که بیشتر تصویرهای نمادین مقصود و منظور خاصی دارند
قراءت غیر نیمایی عدول از اصول شعر نیما را توجیه و تثبیت می کند چرا که به تبع این اصول، عناصر و اشکال قبلاً پیشرو، به قالبهاو قراردادهای معمول و سنگ شده در می آیند. به گمان من اولین شاعری که به نوعی سنگ شدگی در شعر نیمایی پی برد، نیما بود و نخستین شاعری که شعر غیر نیمایی سرود خود نیما بود...
[منظور بابا چاهی از شعر غیر نیمایی در اینجا اشعاریست که از ترکیب دو یا چند وزن ساخته شده باشد مثل شعر شب همه شب نیما که در دو وزن ساخته شد است
صفیه کوهی: بهره گیری از گفتار عامیانه در شعر باباچاهی به فراوانی خوانده میشود مثل شعری که جناب حسن زاده الان در گروه گذاشتن ، مور مور شدن. البته ناگفته نباشد که ایشان از متون کلاسیکم بهره برده اند
مهدی جلیلی: ان کوچه و بازار و حتا نحو مخصوص محل و لهجه هم در بابا چاهی و شاعران جنوب دیده می شود
صفیه کوهی: جناب جلیلی می تونیم بگیم یکی از ویژگی های پست مدرنم محسوب میشه
مهدی جلیلی: یکی از ویژگی های پست مدرن رجوع به سنت برای بهره مندی از امکان های آن است. بر خلاف مدرن که به کلی با سنت مخالف است. ممنون احسان از علاقه مندان به شعرهای زبانی و فرا زبانی است
بنابراین شعر غیر نیمایی که نیما آغاز گر آن بود مرحله ی دیگری آغاز کرد. گفتاری شدن شدید شعرامروز که فروغ نیز سرشاخه های آن بود، یکی از همین آغاز هاست. حذف وزن از شعر و ایجاد نوعی وزن غیر عروضی (وزن نثر_وزن زبان) به جای وزن نیمایی، حرکتی تازه در همین مسیر است که شاملو تثبیت کننده آن است..از نظر بابا چاهی شاملو و فروغ هر یک به شیوه خود، وجه غیر نیمایی شعر نیما را تعقیب و تکمیل کردند. شعر پسا نیمایی (که قراءت چهارم یا قراءت پسانیمایی را مطرح می کند) بخش برجسته (فعال) شعر اکنون ما و ادامه و تکامل شعر غیر نیمایی است که هم ناظر بر نقطه های اشباع شعر غیر نیمایی است _مثلاً تصویری شدن بیش از حد شعر امروز، استعاره گرایی های مفرط،، استفاده بیش از حد از تشبیه و ادات تشبیه، تشبیه ها و صفت های تصویرساز، نماد پردازی،مفهوم گرایی های افراطی و نوعی ساختار گرایی که شعر ساختمانی اش می نامیدیم.. " دوستان موارد بالا چهار دسته تقسیم بندی بابا چاهی از شعر ایران بود.
مهدی جلیلی: بانو کوهی! یکی از جنبه های مورد توجه پست مدرن مراجعه به بومیت و با نگاهی جهانی است و این نکاتی که گفتید یکی از ظرفیتهای این عملکرد است
صفیه کوهی: یکی از ویژگی های شعر باباچاهی و شاعران دهه هفتاد گذشتن از بیان نمادین است
گریز از استعاره پردازی
و پایان سخنم اینکه شاعران این دهه مثل بابا چاهی بخاطر تلاش برای خلق زوایا جدید در هستی گاهی دچار هذیان و پراکنده نویسی شده اند. بابا چاهی ویژگی های نو شعر پیشرو امروز را به شرح زیر بر می شمارد :
لحن مجادله آمیز و لزوماً خطابی جای خود را به لحنی مکالمه آمیز داده است.
_پرتو معناهای گوناگون و گریزان از محوریتی خاص، سلطه معنایی مشخص (تک معنایی _پیام آوری) را کم رنگ کرده است. بیان مفهومی جای خود را به تجسم عینیت های ملموس سپرده است.
_زبان ورزی، بدان گونه که "شعر از واژگان ساخته می شود نه از تصویر "جای تصویر محوری و نمادگرایی های دال و مدلولی را گرفته است.
_مفاهیم فردی و فردیت مفاهیم، تحزب مفاهیم را از دور خارج کرده است.
مهدی جلیلی: اینها هر کدام می تواند به تنهایی زبان شاعری را و نگاهش را به دنیای شعر عوض کند و موجبات نو آوری را فراهم کند
ارزش بابا چاهی در این است که صدای خاص خودش بود و شاعران دیگر ی که به نوعی پیگیر مباحث نظریه ای و تجربه های شعری بابا چاهی بودند از برخی پیشنهاد های او بهره ها بردند
بابا چاهی ارزشش در خاص و مستقل بودن او ست چیزی که شعر ما نیازمند آن است در این روزگار شباهتهای بسیار و تقلیدهای انبوه چه در کلاسیک و چه در نو
بدون نگرش تازه ایده ی تازه و اجرای تازه
_فصاحت گفتاری به جای بلاغت نوشتاری، بینش تکثرگرا به جای نگاه تقابلی، اشراق به جای اخطار، انسجام متناقض به جای وحدت ارگانیک، پرسش انگیزی به جای پاسخ های قاطع، انفصال های غیر علی به جای اتصال های علّی، تضاد و چند پارچگی به جای نگره ای مسطح و یکدست، مهرورز به جای مسوولیت پذیری رسمی... "
مأخذ :باباچاهی، علی، گیله وا، تابستان 1380، ص 17
مهدی جلیلی: افراط در به کار بردنها در بابا چاهی هم گاه او را از خواننده ی حتا جدی دور می کند لیکن هر شاعر در جایگاه وجودی خود و هستی اش وظیفه ای دارد همانطور که سعدی یا حافظ یا خاقانی داشته. برخی شاعران شاید شاعر مخاطبان عام نباشند منظورم از عام عموم است نه عوام ولی تاثیر آن از طریق شاعران درجه یک دیگر یا درجه دو و سه ها به مخاطب عام می رسد بابا چاهی در این زمینه هم نقش پر رنگ دارد
مهدی جلیلی: محکوم به خوشبختی
پس مار زیبایی فوق العاده ای دارد
عین فشار آب که سوراخ می کند صف شمشادها را
و چاقو از گردن آهو هم باریکتر است
وقتی فرو نمی رود در کتف سنگ
فقط می برد سر دخترکی را که به عکس خودش
در چشم پلنگ نگاه کرده
آدم خوشبخت با درخت سوخته چه نسبتی دارد؟
با مار فوق العاده چطور؟
قهر بلد نیست
وقتی از کوه پایین می آمدم
صلح در لوله های تفنگ به دنبال خودش می گشت
در عصر های مختلف بسیار
و من سیب به سیب / انار به انار محکوم به خوشبختی بودم
در عصرهای مختلف بسیار
از تانک آتش گرفتهای پرسیدم
سر باز مجروحی گفت _ نگفت
با اسکناس نیم سوخته هم می توان گل خشکیده ای خرید
در عصرهای مختلف بسیار.
مهدی جلیلی: عمارت متروکه باید هر چه زودتر ترک بشود
تَرَک های عمیق تری بردارد
عمارت متروکه
عرشه کشتی محل مناسب تری است برای پری هایی
که تازه سر از تخم درآورده اند
شیطان از روز اول فهمید که باید در دهن مار
قطعه زمینی بخرد
ملوسینا لورا ایزابل پرسه فونه ماری*
اگر نروند هم باید بروند از عمارت متروکه
این نیلوفر سمج که سر از قصر کافکا هم در می آورَد
شاید همان خزه لزجی باشد که بر تنه همه کشتی ها روغن نهنگ می مالد
تو بگو فنری عضلانی که ناگهان
فوران می کند
تا لبه ی سقف
تا عمارت متروکه
به هیچ ترددی مشکوک نیستم:
استخوان های پوکی که ورم کرده اند
لُپ در آورده اند و دست تکان می دهند
پروانه های مرده ای که به گیس هایشان روبان های قرمز و نارنجی بسته اند
به ملخ های تازه عروس چه بگویم؟
که به ضیافت دار و درخت هایی از بیخ و بن کنده شده می روند
در عمارت متروکه
مردی که صورتش را با خاکه زغال سیاه کرده
دایره ای بنفش به دست گرفته
بی تو به سر نمی شود را ضرب گرفته
در عمارت متروکه
مهدی جلیلی: لطفاً این نعش سوراخ سوراخ شده را از روی اسب بگذارید زمین
تا با پای خودش وداع کند با سقف های ژلاتینی
و دهلیزهای حلزونی
بی بی خشت گفت
این مرده ی غالباً عاشق از دست عزرائیل هم صفر گنده ای گرفت
تا اسرافیل روی قبرش یک کلاه بوق- بوقی بگذارد.
مهدی جلیلی:
انرژی خورشیدی که ته کشید
من تمام شده بودم تو تمام او تمام تمامِ تمام
مثلثی چادر به سر وسوسه گر آمد نشست روی زانوهای هندسی ام
دست کشیدم به چادرش
شکاف برداشته بود سرش
اَشکال هندسی فقط می توانند حق حیات داشته باشند صدا بود یا که ندا؟
سوار دوچرخه شدم دوچرخه دودایره دارد
و تعدادی شعاع دلبرانه که به مرکز ثقل دایره ها وصل می شوند
و دو شاخ گاو که زمین سابقاً روی آن می چرخیده چرخیده بودی وَ تمام!
تغییر جنسیت بدهم یا نه؟ مخروطی شوم که عاشق یک زاویه ی منفرجه باشد؟
رفتم که بروم در حوض بیضی شکل با گلابی های از درخت افتاده بازی کنم
معلم ریاضی گفت: مخروطی که مختلف الاضلاع بشود باید چشم گوشش با درس و مشق
بسته شود
ثبت نام کند در کنکور سراسری درس شیرین ریاضی را از شیرین ریاضی یاد بگیرد
مهدی جلیلی: از جلو مدرسه ی موش ها رد نشود ابلیس زیر پوستش نرود بد نشود
سپس به فرشتگان گفتیم: آدم را سجده کنید
همه سجده کردند مگر ابلیس که از سجده کنان نبود
ابلیس فتحه به فتحه پشت سرم بود که ضربدری بزند روی صورتِ مخروطی-
که خراطی شده
و من دستم اندر ساعد مثلث متساوی الساقین بود
ذوزنقه دایره مکعب و مخروط
از مربع گرفته تا مستطیل و خورشیدی که انرژی خورشیدی اش تمام شده
زندگی هندسی رستاخیزی ست در میان ابعاد نامکشوفی که تازه کشف شده
و از این گذشته این دو چشم و ابرو را باید در کدام یک از شکل های هندسی جا بدهم
که ذوزنقه اجازه بدهد تو به جمع ما اضافه بشوی عین سری که به تنم
و تو بپری در بغل مخروط دست به دعایی که منم؟